جامعه کهنه

ساخت وبلاگ

امشب که داشتم رانندگی می‌کردم در هزار و یک فکر تو مغزم بود، درسخواندن، اداره و... طرف‌های شهرک غرب بودم و پشت چراغ قرمز حواسم را داده بودم به شمارشگر ثانیه‌ها، نه، هشت و... صفر که شد راه افتادم بی‌آنکه بفهمم داشته‌ام شمارشگر تقاطع را می‌بینم، راه که افتادم یک ماشین به سرعت نزدیک شد، تا دم در ماشین که رسید ترمز محکمی کرد. تازه فهمیدم که چهارراه سه زمانه است. وسط بوق بوق ماشین‌ها گیر افتاده بودم. هول، دنده عقب گرفتم و برگشتم. گاهی حواس آدم سخت اشتباه می‌کند.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : تصادف,نکردن, نویسنده : changizia بازدید : 164 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

سیما پس از مدت‌ها برادران شیردل را مجددا پخش کرد. هم سن و سال‌های من می‌دانند، یکی از مشهورترین برنامه‌های کودک شبکه دو در دهه شصت همین مجموعه برادران شیردل بود. (اگر اشتباه نکرده باشم آن زمان به صورت مجموعه پخش می‌شد).یادش بخیر.تا جایی که به یاد دارم من برادران شیردل را سیاه و سفید دیده بودم. دهه شصت تلوزیون ما سیاه و سفید بود. پس از آن پدرم تلوزیون پارس رنگی خرید که کیمیا بود و تاچ فینگر. تقریبا جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : برادران,شيردل, نویسنده : changizia بازدید : 191 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

پدر_کشتگی نوشته #سلمان_امین رمان بدی نیست، عالی نیست و مدتی هم طول می‌کشد تا رمان شروع شود و خواننده به کتاب خو بگیرد اما خب کتاب بدک نیست. دست کم راوی داستان، سیاوش، برای من جالب است و دغدغه‌های اجتماعی‌اش جالب توجه.به هر حال امین در این کتاب سعی کرده است به کند و کاو انسان اسیر روزمرگی، انسان مدرن و شهری مصیبت‌زده بپردازد. انسانی که مشکلاتش انگار قبل از تولدش اغاز می‌شود و ادامه پیدا می‌کند و زن جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : درباره,پدركشتگي,نوشته,سلمان,امين, نویسنده : changizia بازدید : 174 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

نویسنده _ دلقک نباشیم.
خبری نیست. واقعا خبری نیست. اگر نویسنده، نویسنده باشد، جدا از این‌ها دیده خواهد شد، ماندگار؟ اسیر ماندگاری هم نباش، اسیر شمارگان، خواننده ووو. اسیر رفاقت...
آزاده باش. طبیعی است به دلقک‌ها خواهی خندید. به بیماری مسری کوتولگی.
آزاده که باشی، هستی. نوشتن و نویسندگی هدف نیست، وسیله است، برای شناخت خود، برای خلق مهم‌ترین اثر هر کسی، یعنی: خودش

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نويسنده,دلقك, نویسنده : changizia بازدید : 167 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

امروز پس از مدتی دوباره سر کار رفتم. تعطیلات تابستانی به پایان رسید. امروز هنور دانشجوها نیامده بودند که شلوغ شود، ساعت کار اما زیاد شده بود این است که با توجه به کرختی مانده از تعطیلات کمی دیر گذشت. اما روز خوبی داشتم. منتظرم ببینم کلاس‌های دانشگاه هم چگونه است تا برای امسال برنامه‌ای بریزم. فردا هم باید سری به باشگاه بزنم. بدجور دلم ورزش و شنو می‌خواهد.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : نبود, نویسنده : changizia بازدید : 171 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

دکتر ذوالفقاری خیلی برای این کتاب زحمت کشیده‌اند.به نظرم باورهای عامیانه مردم ایران از فرهنگ‌هایی که آدم باید یکی‌اش را دم دست داشته باشد به خصوص اگر اهل تحقیق و نوشتن باشد.من افتخار داشتم چند صباحی شاگرد دکتر حسن ذوالفقاری باشم انسان با دانش و آگاه و اهل پژوهشی است.کتاب خوبی است. ممکن است مختصری گران باشد اما مطلب جالب کم ندارد. طبیعی است این کتاب فرهنگی است درباره باورهای عامیانه مردم سرزمین‌مان جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : باورهای,عامیانه,مردم,ایران,کوشش,ذوالفقاری, نویسنده : changizia بازدید : 157 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

یک روز کامل سردرد داشتم. اوضاع معده هم خراب است جوری التهاب دارد که گمان میکنم باید مدام توش چیزی بچپانم. گرسنگی عصبی است، کاملا مشخص است. این روزها سر درس و ادامه تحصیل کمی آرامشم بهم خورده است، تئوری ای وجود دارد که بیان میکند با آموختن هر چیزی تعادل انسان بهم میخورد و انسان دوباره در روند آموزش سعی میکند آن آرامش را باز یابد، اسمش چی بود خدا؟

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : سردرد, نویسنده : changizia بازدید : 172 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

روز شلوغی برایم بود. روز به روز شلوغ‌تر می شود. هفته‌های اول مهر، شلوغ‌ترین ایام کارم است دیگر نفس آدم می‌رود از بس حرف می‌زند و این و آن را توجیه و راهنمایی ریز و درشت می‌کند.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : ساعت,شلوغی, نویسنده : changizia بازدید : 181 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

وقتی پرسه زیر درختان تاغ را نوشتم فکر نمی‌کردم هرگز بتوانم کتاب دیگری منتشر کنم. پیش از آن دو کتاب داشتم که هر نشری بردم مردودش کردند. خجالت می‌کشیدم کتاب به ناشر بدهم. وقتی منشی نشری به تو زنگ بزند یعنی کتابت رد است. فکر کردم خب با پول کتاب چاپ کنم، به هر سختی‌‌ای هست پولش را جور می‌کنم، ناشری گفت برو و بهتر بنویس.از آنجا که آدم با اعتماد به نفسی نیستم و نبودم، چون هم کارگاهی م در کارگاه بهارلو ک جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : کوتاه,کوتاهی,ادبیات, نویسنده : changizia بازدید : 192 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 19:11

امروز به سمت مسجد ایاصوفیه و کاخ توپکاپی رفتیم. کاخ تودکاپی کاخی است ساده با محوطه‌ای البته زیبا. آشپزخانه‌ای بزرگ و کلیسایی ارتودکس که در زمان عثمانیان تبدیل به انبار شده بود.  در این کاخ اشیایی هست که انگار از مدینه به این مکان آورده‌اند، خرقه حضرت حسین و حضرت فاطمه یا حضرت محمد (ع) و شمشیرهای حضرت علی و شمشیر عمر و عثمان و البته شمشیر شاه عباس که به دلیل شکستش در بغداد به دست ترکان عثمانی افتاد جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : چهارم,استانبول, نویسنده : changizia بازدید : 166 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:27

روز آخر سفر را بیشتر در شهر پیاده‌روی کردم. روز شنبه بود و استانبول تعطیل. شب قبلش هم در خیابان زیبای بشیکتاش پیاده‌روی کرده بودم و کافه‌های شیک کنار تنگه بسفور را سیاحت کرده بودم. میدان احمدی یا هیپودروم هم رفتم که عالی بود. آب انبار باسلیکا را هم دیدم مربوط به دوران بیزانس. جای غریبی بود. هزینه ورودی به آبانبار بیست لیر بود. تا ساعت دوازده روز شنبه در خیابان قدم زدم. هوا گرم و مرطوب بود. سپس برگ جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : پایان,استانبول, نویسنده : changizia بازدید : 163 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:27

دوست دارم چند روزی بروم‌کرمان، دلم براش تنگ شده است. برای خیابان آبنوس، بلوار جمهوری اسلامی، میدان آزادی، خیابان شریعتی، دانشگاه، خیابان بهمنیار، مدرسه شهدای یازده، دبیرستان شهدای ده نمیدانم موزه صنعتی و چهارراه خورشید.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : کرمان, نویسنده : changizia بازدید : 167 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:27

روز کسل کننده‌ای داشتم، تقریبا بی‌کیفیت. حتا نشد چند صفحه کتاب بخوانم. به هر حال بعضی روزها هم اینجور بی‌حال از آب در می‌آیند. فکری برای اینجور روزها باید بکنم، شاید هم چیزی، لباسی، برای خودم بخرم. تو فکرم یک دست کت و شلوار دیگر بخرم. کمی گران هست اما ماندگار و کاراست، حالا هم که داریم به پاییز نزدیک میشویم بهترین لباس است برای این فصل.

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : شنبه,ملال, نویسنده : changizia بازدید : 172 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:27

امروز روز دلگيري بود. با وجودي كه مرخصي داشتنم از اداره گفتند برگرد. برگشتن همان و پرده بر افتادن از خطاهاي اداري و كاري همان. از خطا بي‌زارم اما پيش مي‌آيد و اغلب در بدترين حالت. خلاصه ديدم اي داد در صدور مدركي قصور كرده‌ام و مجبور شدم توضيح بدهم، البته و صد البته كسي جز جناب خودم مقصر كوتاهي نبود و ترك برداشتن اعتماد و اطمينان مديرم به من. كمي انگار حواس نداشته‌ام يا مغرورانه كار كرده‌ام، براي ب جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : آستانه,سالگي,گرفته,انزوا, نویسنده : changizia بازدید : 172 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:27

گاهی آدم با غلطش به غلط کردن نمی‌افتد، بیشتر اوقات می‌افتد البته. یک غلط املایی سبب شد بعد از مدتها با مهدی صحبت کنم. مهدی ربی تذکر داد که فلان اشتباه را داری تصحیح کن و همین شد آغاز حرف زدن. چه کیفی داد. 

جامعه کهنه ...
ما را در سایت جامعه کهنه دنبال می کنید

برچسب : مهدی, نویسنده : changizia بازدید : 169 تاريخ : جمعه 3 شهريور 1396 ساعت: 16:27